توسی
نویسه گردانی:
TWSY
توسی . (ص نسبی ، اِ)رنگ دودی روشن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). طوسی .
واژه های همانند
۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
علی طوسی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن رضابن محمدبن حمزه ٔ حسینی موسوی طوسی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن دفترخوان . ادیب و شاعر بو...
عمادطوسی . [ ع ِ دِ ] (اِخ ) محمدبن علی بن حمزه ٔ طوسی مشهدی ، مکنی به ابوجعفر و ملقب به عمادالدین و مشهور به عماد طوسی و ابن حمزه . وی از...
حافظ طوسی . [ ف ِ ظِ ] (اِخ ) رجوع به طوسی شود.
حسن طوسی . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به نظام الملک و حسن بن محمدبن حسن طوسی شود.
آذَریِ طوسی [āzarī-ye tūsī]، فخرالدین حمزة بن علی ملک اِسْفَرایِنی (۷۸۴-۸۶۶ق/۱۳۸۲-۱۴۶۲م)، شاعر، عارف و نویسندۀ پارسیگوی شیعی. پدر او از امیران سربدار...
مریم طوسی (زادهٔ ۱۴ آذر ۱۳۶۷) دوندهٔ دوهای سرعت است. او رکورددار دوهای ۱۰۰ متر، ۲۰۰ متر و ۴۰۰ متر زنان ایران است. طوسی دو مدال طلای قهرمانیِ داخل سالن...
اسـدیِ طـوسی \ asadi-ye tusi\ ، ابـومنصـور (ابـونصـر) علی بن احمد (د ح ۴۶۵ق/ ۱۰۷۳م)، شاعر و لغتشناس پرآوازۀ ایرانی. زندگانی و حتى زمان حیات اسدی، به...
محدث طوسی . [ م ُ ح َدْ دِ ث ِ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن اسماعیل شود.
محقق طوسی . [ م ُ ح َق ْ ق ِ ق ِ ] (اِخ ) رجوع به نصیرالدین طوسی (خواجه ) شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.