تولی
نویسه گردانی:
TWLY
تولی . [ ](اِ) این کلمه در این بیت عنصری آمده و در لغتنامه هایی که در دسترس ما بود و حتی در دیوان عنصری که تصحیح شده و مشکلات آن را آورده اند ضبط و معنی آن یافت نشد ظاهراً چیزی مانند پر بوده است که در انتهای تیر تعبیه می کرده اند تا بر سرعت آن بیفزاید :
چو برمالد به رزم اندر کمان را
اجل بینی نهان در باد صرصر
یکی گشته کمانش را زه و توز
یکی مر تیر او را تولی و پر.
عنصری (دیوان چ قریب ص 66).
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
طولی . [ لا] (ع ن تف ) تأنیث اطول . زن درازتر. ج ، طُوَل . (منتهی الارب ). || (اِمص ) حالت و مرتبه ٔ بلند.
طولی . (ص نسبی ) ۞ عمودی . مقابل عرضی و افقی . ۞
اصول طولی . [ اُ ل ِ طو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تداول حکمت اشراق ، از اصطلاحات مربوطبه قواهر کلی طولی و عرضی و ازلیت و ابدیت زمان است...
طبقه ٔ طولی . [ طَ ب َ ق َ / ق ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از طبقات عالم مثال است . رجوع به طبقات عالم مثال و حکمت اشراق چ هَ . کربن ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.