تولی
نویسه گردانی:
TWLY
تولی . [ ت َ وَل ْ لی ] (ع مص ) ولی ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ولایت راندن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). حکومت نمودن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || به خود گرفتن کاری را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || به کار کسی قیام کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به گردن کردن کار را. یقال : تولی الامر؛ ای تقلده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برگشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برگشتن و روی بگردانیدن و با «عن » متعدی شود. منه قوله تعالی : و تولی عنهم . (قرآن 12 / 84) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دوستی داشتن با کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (از ترجمان جرجان ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و منه قوله تعالی : و من یتولهم منکم . (قرآن 23 / 9) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
طولی . [ لا] (ع ن تف ) تأنیث اطول . زن درازتر. ج ، طُوَل . (منتهی الارب ). || (اِمص ) حالت و مرتبه ٔ بلند.
طولی . (ص نسبی ) ۞ عمودی . مقابل عرضی و افقی . ۞
اصول طولی . [ اُ ل ِ طو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تداول حکمت اشراق ، از اصطلاحات مربوطبه قواهر کلی طولی و عرضی و ازلیت و ابدیت زمان است...
طبقه ٔ طولی . [ طَ ب َ ق َ / ق ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از طبقات عالم مثال است . رجوع به طبقات عالم مثال و حکمت اشراق چ هَ . کربن ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.