اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ته

نویسه گردانی: TH
ته . [ ت ِه ْ ] (ص ) تهی و خالی . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
یک ته . [ ی َ / ی ِ ت َه ْ ] (ص مرکب ) یک لا. یک تو. یکتا. (یادداشت مؤلف ). رجوع به یک تهی و یکتا شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نیم ته . [ ت َه ْ ] (ص مرکب ) نصف بار. تقسیم شده به دو. (ناظم الاطباء). نیم تاه .نصف شده . تقسیم شده به دو بخش . (فرهنگ فارسی معین ).- نیم ته...
یزه ته . [ ی َ زَ ت َ ] (اِخ ) ریشه ٔ ایزد. (یادداشت مؤلف ). یزته . رجوع به ایزد شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
در زبان کردی به معنی مجهز و آراسته است
ته بند. [ ت َه ْ ب َ ] (نف مرکب ) صحاف که ته بندی کند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ته بندی شود.
ته برگ . [ ت َه ْ ب َ ] (اِ مرکب ) اصطلاح در قمار با ورق مقابل سربرگ . آنکه در حلقه ٔ قمار ورقهای آخر، او را باشد.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۰ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.