گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ثاخن نویسه گردانی: ṮAḴN ثاخن . [ خ ُ ] (اِخ ) ۞ محرف تاخن . نام یکی از غلامان ارسطو است . (ابن الندیم در وصیت نامه ٔ ارسطو). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی ساخن ساخن . [ خ ِ ] (اِ) ساروج . (جهانگیری ). و آن چیزی باشد که آهک داخل آن سازند و کارفرمایند. (برهان )... که در حوض و حمام کار کنند. (انجمن آرا... ساخن ساخن . [ خ ِ ] (ع ص ) گرم . یوم ساخن ؛ روزی گرم . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). ج ، سُخّان . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود