ساخن
نویسه گردانی:
SAḴN
ساخن . [ خ ِ ] (ع ص ) گرم . یوم ساخن ؛ روزی گرم . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). ج ، سُخّان .
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
ساخن . [ خ ِ ] (اِ) ساروج . (جهانگیری ). و آن چیزی باشد که آهک داخل آن سازند و کارفرمایند. (برهان )... که در حوض و حمام کار کنند. (انجمن آرا...
ثاخن . [ خ ُ ] (اِخ ) ۞ محرف تاخن . نام یکی از غلامان ارسطو است . (ابن الندیم در وصیت نامه ٔ ارسطو).