اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جابر

نویسه گردانی: JABR
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ابی صعصعه عمروبن زیدبن عوف بن مبدول بن عمروبن غنم بن مازن بن النجار انصاری مازنی است . ابن القداح او را در نسب الانصار ذکر کرده و گفته است : قیس بن ابی صعصعه از اولاد عوف بن مبدول در عقبه و غزوه ٔ بدر حاضر بود و برادرش جابربن ابی صعصعه در غزوه ٔ احد و غزوات دیگر حضور داشته و در غزوه ٔ موته شهید شده است . و ابن سعد و ابن شاهین نیز درباره ٔ وی چنین گفته اند. (الاصابة ص 225). وقاموس الاعلام آرد: جابربن ابی صعصعه یکی از صحابه است و از قبیله ٔ مازن بن نجار بود و سه برادر موسوم به قیس ، حارث ، کلاب داشته است . و رجوع به الاستیعاب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ثقفی . رجوع به جابربن شیبان بن عجلان بن عتاب بن مالک شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) جدی .رجوع به جابربن مرزوق شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) جعفی . از راویان است .رجوع به جابربن زید جعفی و جابربن یزید جعفی شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) جهنی . مکنی به ابوسعاد. رجوع به جابربن اسامه شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) حرّانی . رجوع به جابربن سنان و جابربن قرة الحرّانی شود.
جابر. [ ب ِ] (اِخ ) حضرمی مصری . رجوع به جابربن اسماعیل شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) حَنّائی . مکنی به ابن یاسین . از محدثین است .
جابر. [ب ِ ] (اِخ ) حنفی . رجوع به جابربن عثمان حنفی شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ )راسبی بصری . رجوع به جابربن عمرو راسبی بصری شود.
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) رعینی قتبانی . رجوع به جابربن یاسربن عویص ... شود.
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۴ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.