گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جابر نویسه گردانی: JABR جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن الحاج مکنی بابی الصلاح المؤقت . او راست : مقرب المطالب در علم تقویم و تنجیم که بشعر است و اول آن بیت زیر است :الحمدﷲ البدیع الصانعالواحد الرّب ِ الحکیم الواسع.(کشف الظنون ج 2 ص 508). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن زکریا. از عمربن عبدالعزیز روایت کند و غیرمعروف است و ابوحاتم گوید مجهول است - انتهی . و ابن حبان او را در زمره ٔ ثق... جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن زید الازدی . مکنی به ابی الشعثاء، تابعی است . عطا از ابن عباس آرد اگر مردم بصره بگفته ٔ جابربن زید گوش بدهند علم آ... جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن زید جعفی . وی در میان شیعیان مقامی بلند داشته و نیرنجات را نیکو دانستی . وفاتش در سال 118 هَ . ق . است . (تاریخ گزی... جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سفیان ملقب بالانصاری الرزقی . صحابی است و در زمان خلافت عمر درگذشته است . (قاموس الاعلام ). وی از بنی زریق الخزرج... جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سلیم . از یحیی بن سعید انصاری روایت کند و ازدی گوید حدیث او را نباید نوشت . - انتهی . عبداﷲبن احمد از پدر خود آرد که ... جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سلیم . از روات است ، ازدی گوید که احادیث وی نوشته نمیشود. عبداﷲبن احمد ازپدرش نقل میکند که از وی حدیث استماع کر... جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سلیم مسلمی . مکنی به ابومحمد. تابعی است . رجوع به ابومحمد جابر شود. جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سلیم هجیمی تمیمی . صحابی است . کنیه اش ابوجری یا ابوجروه است وی در بصره اقامت گزید. رجوع به قاموس الاعلام ترکی... جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سمرة. صحابی است و در زمان عبداﷲبن زبیر. (تاریخ الخلفاء ص 143). و به سال 66 هَ . ق . درگذشت ۞ . (حبیب السیر چ خیام ... جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سمرةبن جنادة السوائی . رجوع به ماده ٔ قبل شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۴ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود