گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جابر نویسه گردانی: JABR جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن الحاج مکنی بابی الصلاح المؤقت . او راست : مقرب المطالب در علم تقویم و تنجیم که بشعر است و اول آن بیت زیر است :الحمدﷲ البدیع الصانعالواحد الرّب ِ الحکیم الواسع.(کشف الظنون ج 2 ص 508). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی جابر جابر. [ ب ِ] (اِخ ) اشهلی . رجوع به جابربن خالدبن مسعود شود. جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) اندلسی . ملقب به شمس الدین . رجوع به جابربن افلح شود. جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) انصاری . صحابی است . رجوع به جابربن عبداﷲبن عمروبن حرام مکنی به ابوعبداﷲ و ابوعبدالرحمان و ابومحمد و نیز رجوع به جابر... جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) انصاری اشهلی . صحابی است . رجوع به جابربن عتیک بن نعمان بن عتیک شود. جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) انصاری خزرجی . رجوع به جابربن خالدبن مسعودبن عبداشهل شود. جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) انصاری زرقی . رجوع به جابربن سفیان شود. جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) انصاری سلمی . رجوع به جابربن عبداﷲبن رئاب ... و جابربن عتیک بن قیس بن الاسودبن مری بن کعب بن غنم بن سلمة شود. جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) انصاری مازنی . رجوع به جابربن ابی صعصعة عمروبن زیدبن عوف بن مبدول بن عمروبن غنم بن مازن بن النجار شود. جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) بحتری . رجوع به جابربن ظالم بن حارثةبن عتاب ... شود. جابر جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) تنوخی . رجوع به جابربن ابراهیم بن علی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۴ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود