جالی
نویسه گردانی:
JALY
جالی . (اِ) نام درخت اراک است که از چوب آن مسواک سازند. (برهان ) (ناظم الاطباء). به تازیش اراک نامند در هندی بیلو خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). || (ع ص ، اِ) جلا دهنده . زداینده ٔ زنگ . || جلوه دهنده ٔ عروس . || سرمه بچشم کشنده . || واضح و آشکار. || جلای وطن کننده . از خانمان دورافتاده . (ناظم الاطباء). ج ، جالیة. || آنچه رطوبت را از مسام تراشد و دفع کند. مانند شربت عسل و سکنجبین . (بحر الجواهر) : اشنان ... نافع حکه و خارش و جالی و منقی و مدرّ حیض است . (منتهی الارب ). || نام داروئی است که فعل آن رفع و تحریک رطوبات لزجه جامد از سوراخهای سطح عضو است مانند شربت عسل . و هر دواء جالی بواسطه ٔ جلاءخود ملین طبع است هرچند قوه ٔ مسهلیه در آن نباشد. وهر تلخی جال است . (قانون ابوعلی سینا). || در لهجه ٔ افغانستان بمعنی جامه ٔ مشبک و تور است .
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
جالی کلا. [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل که در 18 هزارگزی شمال خاوری آمل واقع است . محلی دشت و معتدل و مرطوب ...
جالی شوران . (اِخ ) دهی است از دهستان بم پشت شهرستان سراوان که در 27 هزارگزی جنوب خاوری سراوان و 14هزارگزی جنوب راه فرعی کوهک به سر...
جعلی . [ ج َ ] (ص نسبی ) چیز تقلبی را گویند که مثل چیز اصلی ساخته باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چیزی که مصنوعی و ساختگی باشد مانند چیز ا...
جعلی . [ ج ُ ع َ ] (اِخ ) نسبت است به بنی جعل و لقب حیی الخولانی است که از ابی ذر روایت کرده و پسرش سعید از او روایت کرده است . (الانساب...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: کوتالیک kutâlik (سنسکریت: kutalekha) **** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: کوتالیک kutâlik (سنسکریت: kutalekha) **** فانکو آدینات 09163657861