 
        
            جعلی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        JʽLY 
    
							
    
								
        جعلی . [ ج َ ] (ص  نسبی ) چیز تقلبی  را گویند که  مثل  چیز اصلی  ساخته  باشد. (غیاث  اللغات ) (آنندراج ). چیزی  که  مصنوعی  و ساختگی  باشد مانند چیز اصلی . (ناظم  الاطباء).ساختگی  دروغین . غیر اصلی . نااصل . برساخته . صناعی .
-  خبر جعلی  ؛ خبری  که  حقیقت  نداشته  باشد و دروغ  بود. (ناظم  الاطباء).
-  مصدر جعلی  ؛ مصدر صناعی . مصدر ساختگی . آن  است  که  کلمه  در اصل  مصدر نباشد، بلکه  به  آخر اسم  فارسی  یا بیگانه  (مستعمل  فارسی ) نشانه ٔ مصدری  َیدن  - َاندن  - َانیدن  درآورند. مانند: فهمیدن ، بلعیدن ، طلبیدن ، رقصیدن ، تلگرافیدن ، تپاندن ، غارتیدن ، جنگیدن ، قاپیدن ، شلیدن  و جز آن . همچنین  لغاتی  را که  از اضافه  شدن  یک  اسم  با «َیّت » درست  شده  باشد مصدرجعلی  یا صناعی  نامند، مانند: ایرانیت ، انسانیت ، آدمیت  و جز آن .
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        جعلی . [ ج ُ ع َ ] (اِخ ) نسبت  است  به  بنی جعل  و لقب  حیی  الخولانی  است  که  از ابی ذر روایت  کرده  و پسرش  سعید از او روایت  کرده  است . (الانساب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: کوتالیک kutâlik (سنسکریت: kutalekha) **** فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: کوتالیک kutâlik (سنسکریت: kutalekha) **** فانکو آدینات 09163657861
                    
										
                 
            
									 
        
            
        
            
										
                
                
                    
											
                        جالی . (اِ) نام  درخت  اراک  است  که  از چوب  آن  مسواک  سازند. (برهان ) (ناظم  الاطباء). به  تازیش  اراک  نامند در هندی  بیلو خوانند. (شرفنامه ٔ منیر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جالی  کلا. [ ک ُ ] (اِخ ) دهی  از دهستان  دابو بخش  مرکزی  شهرستان  آمل  که  در 18 هزارگزی  شمال  خاوری  آمل  واقع است . محلی  دشت  و معتدل  و مرطوب  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جالی  شوران . (اِخ ) دهی  است  از دهستان  بم  پشت  شهرستان  سراوان  که  در 27 هزارگزی  جنوب  خاوری  سراوان  و 14هزارگزی  جنوب  راه  فرعی  کوهک  به  سر...