 
        
            جبر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        JBR
    
							
    
								
        جبر. [   ] (اِخ ) ابن  علی بن  عیسی بن  الفرج بن  صالح  مکنی  به  ابوالبرکات  و ملقب  به  الربعی  الزهری . وی  یکی  از ادیبان  فصیح  و بلیغ بود. محمدبن  عبدالملک  همدانی  گوید: او در بغداد از وزیران  نیابت  میکرد و در نویسندگی  دست  توانائی  داشت . او در جوانی  دیوانه  شد و خود را به  بند چاه  آویزان  میساخت  و ادعای  پیمبری  میکرد سپس  او را معالجه  کردند تا بهبودی  یافت . بصروی  و جز او در مدح  وی  شعر سروده اند. وی  بسال  449 هَ .ق  . درگذشت . ابوالسحن  علی بن  عیسی  پدر جبر نحوی  مشهوری  است  که  با ابی علی  فارسی  مصاحب  بوده  است .(از معجم الادباء یاقوت  رومی  چ  مارگلیوث  ج  2 ص 400).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        اصحاب  جبر. [ اَ ب ِ ج َ] (ترکیب  اضافی ، اِ مرکب ) پیروان  مذهب  فلسفی  جبر. جبریة. جبریان . جبریون ، در مقابل  قدریون  : از پی  احیاء شرع  و معرفت  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        جبر و مقابله . [ ج َ رُ م ُ ب َ / ب ِ ل َ / ل ِ ] (ترکیب  عطفی ، اِ مرکب ) علمی  است  از فنون  حساب  که  دانسته  میشود بآن  بسیاری  از مجهولات  عددیه ...