اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جثر

نویسه گردانی: JṮR
جثر. [ ج َ ث ِ ] (ع ص ، اِ) خاک با شوره آمیخته . (مهذب الاسماء). مکان جثر؛ جائی که خاکش به شوره یا به سنگریزه ها آمیخته باشد. (از منتهی الارب ). جائی که خاکش به شوره یا به سنگ ریزه ها آمیخته باشد. (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
جسر. [ ج َ ] (ع اِ) پل . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پل که بر رودها و انهار بندند. (غیاث اللغات از صراح و کنز و منتخب ). جِسْر. ...
جسر. [ ج ِ ] (ع اِ) ۞ پل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار). پل چوبین . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). پول . قسمی پل . (یادداشت م...
جسر. [ ج ُ س ُ ] (ع ص ،اِ) ج ِ جَسور، بمعنی دلیر بلندبالا. (منتهی الارب ).
جسر. [ ج ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِجَسور، بمعنی دلیر بلندبالا. جُسُر. (منتهی الارب ).
جسر. [ ج َ ] (اِخ )قبیله ای است از قضاعة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
جسر. [ ج َ ] (اِخ ) ابن عمروبن علةبن جلدبن مذحج . پدر بطنی است از حی مذحج . (از صبح الاعشی ج 1 ص 327).
جسر. [ ج ِ] (اِخ ) یاقوت آرد: هرگاه کلمه ٔ جسر یا یوم جسر بدون اضافه به کلمه ٔ دیگر اطلاق شود مراد جسری است که درآن میان مسلمانان و ایران...
جسر. [ ج ِ ] (اِخ ) (وقعه یا یوم ...) جنگی است که بر روی آن جسر (پلی نزدیک حیره ) میان مسلمانان از یک طرف و ایرانیان از طرف دیگر اتفاق ا...
جسر جواد. [ ج ِ رِ ج َ ] (اِخ ) که آنرا معبر جوات و جواد نیز گویند، در موضعی واقع است که رود کر و رود ارس به یکدیگر می پیوندند. سمت جنوب آن ...
جسر حسین . [ ج ِ رِ ح ُ س َ ] (اِخ ) نام محلی یا پلی به اصفهان . در ترجمه ٔ محاسن در ذکر متنزهات اصفهان آمده : قصر خصیب موضوع بر طرف جسر حسی...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.