اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جدایی

نویسه گردانی: JDʼYY
جدایی . [ ج ُ ] (اِخ ) لطفعلی بیگ آذر آرد: از حالش چیزی معلوم نشده و بغیر از این دو سه شعر از اشعارش چیزی بنظر نرسیده است :
به پیش شمع اگر پروانه سوزد نیست دشوارش
چه با» از سوختن او را که بر بالین بود یارش .
گیرم که توبه از می گلگون کندکسی
با آن دو لعل توبه شکن چون کند کسی .
ربود صبر ز دل جان ز تن جدایی تو
جدایی تو چها کرد با جدایی تو.

(از آتشکده ٔ آذر چ بمبئی ص 219).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
حروف جدائی . [ ح ُ ف ِ ج ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیشوندی که معنی تفریق و تفصیل دهد. (دستور جامع ص 805). و رجوع به حروف تفصیل شود.
افسون جدائی . [ اَ ن ِ ج ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) افسونی که برای جدائی دو کس خوانند و آنرا به تازی دعاءالبغض گویند. (آنندراج ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.