اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جرا

نویسه گردانی: JRʼ
جرا. [ ج َ ] (اِ) نفقه . اخراجات . معاش گذران . (ناظم الاطباء). وظیفه .اجری . مواجب . مستمری . (یادداشت مؤلف ) :
گفت شاهنشه جرا اش کم کنید
ور بجنگد نامش از خط برزنید
عقل او کم بود و حرص او فزون
چون جرا کم دید شد تند و حرون .

مولوی .


|| به معنی جَرّاء و جَرّاء، یعنی برای تو. رجوع به کلمات مذکور شود. || (اِ) بهار جوانی . رونق زنانه . (ناظم الاطباء). کودکی دختران . (منتهی الارب ). جِراء. جَراء. (منتهی الارب ). رجوع به کلمات فوق شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
جرع . [ ج ُ رَ ] (ع اِ) ج ِ جُرعَه . رجوع به جرعه شود.
جرع . [ ج َ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است که در بیت زیر ذکر گردیده است : للما زنیةمصطاف و مرتبعممارات اودفالمقرات فالجرع .ابن مقیل (از معجم ا...
جرآء. [ ج ُ رَ آ ] (ع ص ، اِ) ج ِ جری ٔ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به جری ٔ شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.