جرو
نویسه گردانی:
JRW
جرو.[ ج ِ ] (ص ) در تداول عامه ، آنکه در بازیها بسیار جربزند. آنکه عادت به جر زدن دارد. آنکه در هر بازی یا قولی جر بزند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به جر شود.
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جر و بحث کردن . [ ج َرْ رُ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مجادله ٔ سخت در گفتار را بدرازاکشاندن . (از یادداشت مؤلف ). رجوع بجر و بحث شود.
جر و مر چسبیدن . [ ج ِرْ رُ م ِرْر / ج ِ رُ م ِ چ َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه خانگی . اصرار ورزیدن . نهایت الحاح کردن . سخت خواهش کردن و ب...
جر و منجر داشتن .[ ج َ رُ م َ ج َ ت َ ] (مص مرکب ) با کسی مجادلات لفظی داشتن . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به جر و منجر شود.