اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جسر

نویسه گردانی: JSR
جسر. [ ج ِ ] (ع اِ) ۞ پل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار). پل چوبین . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). پول . قسمی پل . (یادداشت مؤلف ). ج ، اَجْسُر، جُسور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جَسْر، در تمام معانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پل متحرکی که از تخته های چوبین و زنجیرهای آهنین بروی رودخانه های بزرگ جهت عبور و مرور سازند وپشته بند نیز گویند. (ناظم الاطباء). پل :
دوسال یا سه سال در آن بود تا ببست
جسری بر آب جیحون محمود نامدار.

منوچهری .


در مدت دو هفته ببستی تو ای ملک
جسری بر آب جیحون به زان هزار بار.

منوچهری .


ستام شب را جسری کنم بطرف سرشک
چو زیر زین کشد او پشت باره ٔ ادهم .

مسعودسعد.


چند باید چو جسر بغدادش
آب در زیر و آدمی بر پشت .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حسین جسر. [ ح ُ س َ ن ِج ِ ] (اِخ ) طرابلسی . حنفی طرابلسی روزنامه نگار. متولد 1261 هَ . ق . و متوفی در رجب 1327 هَ . ق . 1909/ م . او روزنامه ٔ ...
جسر خلطاس . [ ج ِ رِ ؟ ] (اِخ ) نام موضعی است که یکی از وقعه های عرب در آن روی داده است . (از معجم البلدان ).
جثر. [ ج َ ث ِ ] (ع ص ، اِ) خاک با شوره آمیخته . (مهذب الاسماء). مکان جثر؛ جائی که خاکش به شوره یا به سنگریزه ها آمیخته باشد. (از منتهی ا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.