اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جعفر

نویسه گردانی: JʽFR
جعفر. [ ج َف َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم معروف به سحان از رؤساء زنگیان است که در جنگ با خلیفه الموفق شرکت کرد و به صاحب زنگبار (صاحب الزنج ) خیانت ورزید و به موفق ملحق شد (سال 268 هَ . ق .). (تاریخ الکامل ج 7 ص 145).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن سلمة الوراق البصری مکنی به ابوسعید. تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن سلیمان الخلال مکنی به ابوسلمه . رجوع به ابوسلمه حفص بن سلیمان شود.
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن سلیمان الصنبعی مکنی به ابوسلیمان . تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن سلیمان هاشمی مکنی به ابوعبداﷲ. تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن شهریاربن قارن پادشاه طبرستان از آل باوند دوازده سال پادشاهی کرد و در ایام دولت او خروج داعی کبیر اتفاق افتاد...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن صبیح . تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بن بدرالکثیری (متوفی 990هَ . ق .) از پادشاهان حضرموت بود وی پس از پدر به سلطنت رسید اما دیری در این مقا...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ الاسدی مکنی به ابوعبداﷲ. تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ منصور عباسی (متوفی 150 هَ . ق .) امیر موصل بود و در بغداد درگذشت و نخستین کسی بود که در مقابر قریش به خاک...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن نصر ملقب به ابوالحسن حاجب و معروف به مصحفی (متوفی 372 هَ . ق .) وزیر و ادیب اندلسی و از نویسندگان ن...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۲۰ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.