جعفر
نویسه گردانی:
JʽFR
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن ثعلب بن جعفر الادفوی ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوالفضل (685 - 748 هَ . ق .) مورخ بود و از ادبیات و فقه و فرائض و موسیقی هم اطلاع داشت . در ادفو از نواحی مصر متولد شد و در قوص و قاهره به تحصیل دانش پرداخت و پس از بازگشت از حج به قاهره درگذشت . از آثار اوست : الطالع السعید الجامع لاسماء نجباء الصعید که به ترجمه ٔ احوال رجال معاصر وی اختصاص دارد، البدر السافر و تحفةالمسافر که به ترجمه ٔ احوال برخی از رجال قرن هفتم هجری اختصاص دارد، الامتاع باحکام السماع ، فرائد الفوائد در علم فرائض و برخی از آثار منظوم و منثور دیگر. (الاعلام زرکلی ج 2). رجوع به ادفوی شود.
واژه های همانند
۱۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
جعفر بیک لری جوادخانی . [ ج َ ف َ ب َ ل َ ج َ ] (اِخ ) نام یکی از طوایف ایل قشقائی است مرکب از سیصد خانوار. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 82).
جعفر بیک لری فریدون بیکی . [ ج َ ف َ ب َل َ ف ِ رِ ب َ ] (اِخ ) نام طایفه یی از طوایف قشقائی مرکب از یکصد خانوار. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 82...
پیشوا مرکز شهرستان پیشوا و یکی از شهرهای جنوبشرق استان تهران در ایران است. شهر پیشوا در دامنههای طبیعی قرار دارد و در ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی پایتخت وا...
جافر. [ ف ِ ] (ع اِ) آن اشتر که از گشنی بازمانده بود. ج ، جوافر. (مهذب الاسماء). || (ص ) ناتوان شده از بسیاری لباس . (ناظم الاطباء).