جعفر
نویسه گردانی:
JʽFR
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمدبن حمدان الاندلسی مکنی به ابوعلی و ابن غلبون (متوفی 364 هَ . ق .) فرمانروای زاب (از نواحی افریقا) و از بخشندگان روزگار خود بود. ابن هانی شاعر معروف مدائح بسیار در باره ٔ او سروده است و آنچه آن دو را به هم نزدیک کرد پیروی از مذهب باطنیان بود. میان ابی غلبون و زیری بن مناد الصنهاجی ستیزه درگرفت ، زیری کشته شد و پسر او بلکین بن زیری قیام کرد و جعفر را به اندلس راند و وی در آنجا کشته شد. بنا بر تحقیق زبیدی وی بناکننده ٔ شهر مسیله از شهرهای مغرب بود. (الاعلام زرکلی ج 2).
واژه های همانند
۱۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن حسن (ناصرکبیر) سومین از دعاة علوی طبرستان مکنی به ابوالقاسم ، داماد ماکان کاکی و پدرزن حسن بن قائم داعی صغیر...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن حسن بن عبدالکریم برزنجی ملقب به زین العابدین (متوفی 1177 هَ . ق .) مردی فاضل از اهل مدینه و مفتی شافعیان در...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن حسن بن یحیی بن حسین بن سعید هذلی حلی ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالقاسم و معروف به محقق حلی (602 - 676...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن حسین بن قاسم موسوی (1090 - 1158 هَ . ق .) فاضل امامی است که در اصفهان متولد شد و به گلپایگان رفت و در آنجا در...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن حسین شوشتری (متوفی 1303 هَ . ق .) فقیه امامی واعظ بود که در شوشتر متولد شد و به غری منتقل گردید و در دهکده ٔ کر...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن حیان العطاردی البصری مکنی به ابواشهب ، تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن خضربن شلال حلی فقیه امامی و شیخ المشایخ نجف و حله بوده است (متوفی 1227 هَ . ق .). از آثار مشهور اوست : کشف ا...
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن ربیعه ، ابوشرحبیل ، تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن زیاد الاحمر ابوعبداﷲ، تابعی است .
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن زید شافعی (متوفی 793 هَ . ق .). او راست : رسالة البرهانی .