اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جغ

نویسه گردانی: JḠ
جغ. [ ج َ ] (اِ) چوبی باشد سیاه به رنگ آبنوس که از آن چیزها سازند و تراشند. (برهان قاطع). || چوبی که دوغ را بدان زنند تا مسکه برآید. چوبی که در جغرات گردانند تا روغن برآید. (غیاث ). چوبی را گویند که در دوغ اندازند و بر هم زنند تا کره ٔ آن را بگیرند. چوبی که ماست بدان شورانند تا کره بدست آرند. || چرخه که زنان بدان پنبه و پشم ریسند. (ناظم الاطباء). فلکه . ساسم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
بازار جق . [ ] (اِخ ) (ناحیه ...) نام ناحیه ای است در ولایت خداوندگار و مرکب از 21 پارچه قریه ، مردمش مسلمان اند. جنگلها ومرعاهای بسیاری دا...
بازار جق . [ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز قضائی است در سنجاق وارنه از بلغارستان که در 50 هزارگزی شمال وارنه ، و در 95 هزارگزی سلستره بر جاده ٔ واق...
طاقچه جق . [ چ َ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آتش بیگ بخش سراسکند شهرستان تبریز. واقع در 40هزارگزی باختر سراسکند و 25هزارگزی بخط آهن میانه - مر...
مشگین جق . [ م ِ ج ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آتش بیک است که در بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع است و 678 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ا...
قلعه جق جدید. [ ق َ ع َ ج ُ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرم خان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 26هزارگزی شمال خاوری بجنورد و 3هزارگزی ...
قلعه جق کوچک . [ ق َ ع َ ج ُ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کرم خان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 20هزارگزی شمال بجنورد و 4هزارگزی باخت...
تازه آباد قلعه جق . [ زَ دِ ق َ ع َ ج ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج است که در 40هزارگزی خاور رزاب و 3هزارگزی باخ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.