اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جلح

نویسه گردانی: JLḤ
جلح . [ ج ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَجْلَح و جَلْحاء. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جله . [ ج ُل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ) گروهه ٔ ریسمان را گویند و معرب آن جلاهق باشد. (برهان ). || گیاهی بود سرپهن که از جاهای نمناک و دیوارهای حم...
جله کران . [ ج ُ ل َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل واقع در 22هزارگزی شمال اردبیل در مسیر شوسه ٔ جله کران - نمین . موقع جغ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.