جوزة
نویسه گردانی:
JWZ
جوزة. [ ج َ زَ] (ع اِ) واحد جوز. (مهذب الاسماء). یکی جوز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). یک گردو. رجوع به جوز شود.
- جوزه ٔ مطلقه ؛ واحد وزن معادل نه درخمی و نزد بعضی مساوی چهار مثقال . (رساله ٔ مقداریه ، فرهنگ ایران زمین 10:4001 ص 470) (فرهنگ فارسی معین ) (مفاتیح العلوم خوارزمی ).
- جوزه ٔ ملکیه ؛ واحد وزن معادل شش درخمی . (رساله ٔ مقداریه ).
- جوزه ٔ نبطیه ؛ واحد وزن معادل یک بندقه و بقولی یک مثقال .(رساله ٔ مقداریه ) (فرهنگ ایران زمین ).
|| گوسپند سیاه که میان آن بسپیدی زند. (منتهی الارب ). رجوع به جوزاء شود. || یک شربت از آب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نوعی از انگور (منتهی الارب ) دارای دانه های بزرگ و سخت و بسیار شیرین . (اقرب الموارد). || (مص ) یک بار آب دادن ستور و کشت را. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
جوزه . [ زَ / زِ ] (اِ) جوجه . جوژه : تا سحر هر شب چنانچون می طپم جوزه ٔ زنده طپد بر بابزن . آغاجی .رجوع به جوجه شود. || غوزه ؛ کشکله . جوزه ...
جوزه . [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش دستجرد خلجستان شهرستان قم دارای 215 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، بنشن و ...