جین
نویسه گردانی:
JYN
جین . (اِ) بر وزن کین ، صفات زشت را گویند وصوفیه تعبیر از آن بنفس کنند. (برهان ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
واحد شمارش معادل شش یا دوازده؛ از douzaine فرانسه یا dozen انگلیسی.
روستایی درکرج - اهالی آن روستا خود را "آجدینی" نامند.
یک جین از چیزی به معنی شش عدد از آن است
دو جین به معنی دوازده عدد است که معادل انگلیسی آن dozen میباشد.
بعضی یک جین را همان دوازده عدد میدانند.
غله جین .[ غ َ ل َ / ل ِ ] (ص ) در لهجه ٔ طبری به معنی ابلق . رجوع به ابلق و واژه نامه ٔ طبری چ دکتر صادق کیا شود.
گنه جین . [ گ َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان که در 18 هزارگزی باختر قصبه بهار و 2 هزارگزی شمال شوس...
گنه جین . [ گ َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حاجیلو از بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان که در 6 هزارگزی جنوب قصبه ٔ کبودرآهنگ و 10 هزارگزی شم...
تله جین . [ ت َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قاقازان است که در بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع است و 356 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
جین کندی . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل . سکنه ٔ آن 91 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات و شغل ا...
شیره جین . [ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان سراب . سکنه ٔ آن 1913تن . آب از قنات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).