اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چهارطاق

نویسه گردانی: CHARṬAQ
چهارطاق . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) چارطاق . چهارطاقی . قبه و گنبدی که بر چهار پایه و ستون استوار باشد، سطحی که زیر آن قرار میگیرد مربع است و ستونها بر گوشه های آن قرار دارد و هر دو ستون از بالا با طاق و هلالی به یکدیگر متصل شوند و قبه و گنبد بر این طاقها و ستونها نهاده میشود و در میان ستونها در و دیواری وجود ندارد. || بنائی به شکل خاص که بر گورها کنند. ساختمان چهارگوشی که با چهار ستون و یک سقف بر سر قبرها سازند. (یادداشت مؤلف ). || خیمه ٔ چهارگوشه ، نوعی خیمه است که در عراق ، شروانی و در هندوستان ، راوتی گویند. شروانی . (از برهان ) (از ناظم الاطباء) :
شخص پنجم به شاه انجم گفت
کای فلک با چهارطاق تو جفت .

نظامی .


دین را که چهارساق دادی
زینگونه چهارطاق دادی .

نظامی .


لاله در اکناف جویبار بر چرخ اخضر چهارطاق ساخته . فراش صبا از کارگاه روم و چین بر بساط بستان رزمه ها گسترده . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 100).
چو قطع گردد بیخ طناب دهر دورنگ
چهارطاق عناصر شود شکسته ستون .

عبدالرزاق فیاض (از بهار عجم ).


|| جامه ٔ خواب . رختخواب . رجوع به چهارطاق افکندن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
چهارطاق خوابیدن . [ چ َ / چ ِ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) خوابیدن به پشت در حالتی که دستها بر زمین کشیده و پاها کاملاً باز و آزاد باشد. رجوع به...
چهارتاق . [ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) که تاق چهار دارد. || کاملاً باز (ظاهراً در مقام مشابهت به چهارطاق و چهارطاقی ) صفت دری که کاملاً باز باش...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.