اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چی

نویسه گردانی: CY
چی . (اِ) (مخفف چیز) به معنی چیز باشد. (جهانگیری ). مخفف چیز است که آن را به عربی شی ٔ خوانند. (برهان ). و ظاهراً شی ٔ عرب معرب این کلمه است . (یادداشت مؤلف ) :
مرغ جائی رود که چینه بود
نه بجائی رود که چی نبود.

سعدی .


من این مرد زیرک منش میشناسم
اگر چی ندارد بسی چینه آرد.

شاه داعی شیرازی (از جهانگیری ).


هیچی ؛ هیچ چیز (در تداول عوام = چیز). هیچ چی به هیچ چی ؛ هیچ چیز به هیچ چیز، در تداول عامه تعبیری است طنز و تعجب و گله آمیز یعنی بدون نتیجه و حاصل . چی چی گفتی ؟ یعنی چه چیز گفتی (در تداول عامه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
قره چی منصور. [ ق َ رَ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیره ٔ بخش گیلان غرب شهرستان شاه آباد واقع در 47 هزارگزی شمال باختر گیلان غرب و 4 هزارگزی س...
بسمه چی هروی . [ ب َ م َ / م ِ هَِ رَ ] (اِخ ) فرزند هرات است . سابقاً بسمه کاری میکرده و حالابر مالی اشتغال دارد شعر بسیار گفته اما به از این...
بستان چی باشی . [ ب ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ۞ ) رئیس باغبانان . (فرهنگ فارسی معین ). || صاحب اختیار سرای . (فرهنگ فارسی معین ).
نقاره چی محله . [ ن َ رَ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ساسی کلام بخش مرکزی شهرستان بابل . در 7/5هزارگزی جنوب غربی بابل ، در دش...
حسام الدین پروانه چی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ پ َ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) ملقب به مبارکشاه . سفیر شاهرخ بن تیمور گورکان بنزد دربار سلطان چقماق فرمانروای...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.