اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حاتم

نویسه گردانی: ḤATM
حاتم . [ ت ِ ] (اِخ ) دهلوی ظهیرالدین (شیخ ...). یکی از مشاهیر شعراء هندوستان و اولین ادیبی که بزبان اردو نوشت او بود. مولد او سال 1111 هَ . ق . شهر دهلی است و او را بزبان اردو دو دیوان است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
حاتم . [ ت ِ ] (اِخ ) ابن هرثمةبن نصرالبجلی . او به عهد متوکل باللّه بجای پدر خویش هرثمةبن نصر چند روز سمت ولایت مصر داشته است .
حاتم . [ ت ِ ] (اِخ ) ابن یونس جرجانی معروف به مخضوب و مکنی به ابومحمد. از حفاظ و محدثین و موطن او اصفهان است . وی از ابوالولید الطیالسی ...
حاتم . [ ت ِ ] (اِخ ) شفی بن مرثد. مکنی به ابو فروه . خواهرزاده ٔ یزیدبن مرثد. محدث است .
حاتم . [ ت ِ ] (اِخ ) کاشی ، هدایت اﷲ.شاعر معاصر شاه عباس . او در اول هدایت و سپس حاتم تخلص می کرد و او را دیوانی است . و بیت ذیل از اوست :ف...
حاتم . [ ت ِ ] (اِخ ) همدانی . از شعرای ایران .وی در همدان شغل عطاری می ورزید. بیت ذیل از اوست :خانه ٔ دل را تهی کن از هوسها چون حباب تا تو...
حاتم نام شخصی در قدیم بوده که درشهر اهل می زیسته و نوه ی آن معروف به ملاحاتم بوده پسران وی به نام های محمد . علی و غلام بوده وی مردی باجرات،شجاع،دلا...
حاتم طایی (به عربی: حَاتم الّطائی) فرزند عبدالله (? - ۴۶ ق. هـ / ? - ۶۰۵ م). از بزرگان عرب، مردی سخیّ و بلندنظر در دورهٔ پیش از اسلام، جوانمرد و بخشند...
حاتم بخشی . [ ت ِ ب َ ] (حامص مرکب ) به تعییر و نکوهش ، عمل بسیار بخشیدن . || اسراف . تبذیر.
خان حاتم . [ ن ِ ت َ ] (اِخ ) نام دیگر خان عالم است . (از الذریعه الی تصانیف الشیعه تألیف آقابزرگ طهرانی قسم 1 جزء 9 ص 285). رجوع به خان ...
قلعه حاتم . [ ق َ ع َ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان بروجرد است . این دهستان از شمال به دهستان اشترنیان ، از جنوب به...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.