حارث
نویسه گردانی:
ḤARṮ
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن وهب ، و بقولی وهب بن حارث . طبرانی از طریق اشعث از ابواسحاق از حارث روایت کند که گفت :«صلیت مع رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلّم بمکة و بمنی رکعتین » و از این روی او را صحابی داند. ابن حجر گوید اشعث را در نام او اشتباه است و صاحب حدیث مزبور، چنانکه در صحیح هم ، از طرق مختلف ازابواسحاق روایت شده حارثةبن وهب است نه حارث . بنابراین اگر چنین کسی بوده بشرف صحبت نائل نیامده است . رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 2 ص 73 شود.
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۷ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نعمان بن خزمةبن ابی خزمة و بقولی خزیمةبن ثعلبةبن عمروبن عوف انصاری اوسی . عبدان او را در عداد صحابه آرد و میان وی...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نعمان بن امیة انصاری أوسی . شیخ طوسی اورا در رجال خود از صحابه ٔ پیغمبر شمرده گوید بدر واحد را دریافته است . در خلاص...
حارث . [ رِ ] (اِخ )ابن نعمان بن رافعبن ثعلبةبن جشم الاوسی . محدث است ، ابن مندة گوید پسر وی از او روایت دارد و سلیمان بن عبیداﷲ، بدو واسطه ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن النعمان بن قیس . از بزرگان عرب صدراسلام است که زمان پیغمبر (ص ) را درک کرده .رجوع بکتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن النعمان اکفانی مکنی به ابی النضر. تابعی و محدث است .
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نفیع. گوید این حارث همان ابی سعدبن معلی است (؟) رجوع بکتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 306 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نوف . مکنی به ابی الجعد.محدث است . ابن المدینی گوید که وی مجهول است . عسقلانی آرد که ابن النباتی نیز در باب او ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نَوفل . محدث است . رجوع به امتاع الاسماع . ص 408 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب بن هاشم هاشمی قرشی . از صحابه و ولاة و پدر عبداﷲ ملقب به ببة است . وعبداﷲ ببة در عهد رسول ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن وحشی بن مالک الجنبی . صحابی و جد ابی ظبیان و حصین بن جندب است . رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 308 ش...