اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حارس

نویسه گردانی: ḤARS
حارس . [ رِ ] (اِخ ) (آفتاب ) (کوه ...) این نام در سفر داوران 1:35 و دور نیست که در نزدیکی عین شمس یا کفر حارث واقع بوده است . (قاموس کتاب مقدس ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حارث . [ رِ ] (اِخ ) برادر ذوالکلاع الحمیری از شجاعان شام است . رجوع به حبط جزء 4 از ج 1 ص 186 شود.
حارث . [ رِ ] (اِخ ) مکنی به ابوزینب از بزرگان یهود معاصر پیغمبر(ص ) وی در جنگ خیبر سالاری و پیشوایی قسمتی از یهود داشت و برادر مرحب سالار ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) مکنی به ابوعبداﷲ. محدث است و پسر او عبداﷲ از وی روایت کند. بخاری گوید او همان حارث بن نوفل است و گوید غیر از او بچنین ...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) مکنی به ابوالعنبس . محدث است .
حارث . [ رِ ] (اِخ ) پدر زهدم . محدث است و از انس روایت دارد و پسر وی ازاو روایت کند. ابوالحسن بن القطان او را مجهول می شمارد. رجوع به لسان...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) محدث است و عسقلانی در لسان المیزان گوید: «شیخ لابی هاشم » و هردو را مجهول میداند و سپس میگوید که ابوهاشم منظور، ابوهاش...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) محدث است و از زیدبن علی روایت کند. ابن ابی حاتم از ابی زرعه روایت کند که گفت وی را نمیشناسم . رجوع به لسان المیزان...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) غلام معاویه است که در جنگ صفین با او بود. صاحب حبیب السیر در شرح قسمتی از این جنگ آرد: «مخارق دومسلمان دیگر را بعز ش...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) محدث است . ابن ابی حاتم از پدر خود آرد که او را صحبت است و نسائی از طریق حبیب بن سیعه از حارث روایت کند که گفت مردی...
حارث . [ رِ ] (اِخ ) محدث است . ابن قتیبة، در عیون الاخبار آرد که ابی اسحاق از حارث و او از علی (ع ) روایت کند که گفت : «مثل المؤمن الذی ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴۴ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.