اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حبر

نویسه گردانی: ḤBR
حبر. [ ح ِ ] (اِخ ) نام وادیی است . مرار فقعسی در رثاء برادر خود بدر گوید :
الا قاتل اﷲ الاحادیث و المنی
و طیراً جرت بین السعافات و الحبر
و قاتل تثریب العیافة بعدما
زجرت فما أغنی اعتیافی و لا زجری
و ما للقفول بعد بدر بشاشة
و لاالحی یأتیهم و لا اوبةالسفر
تذکرنی بدراً زعازع لزبة
اذا اعصبت احدی عشیاتها الغبر.

(معجم البلدان ج 3 ص 208).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
هبر. [ هَُ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ هبیر. رجوع به هبیر شود.
هبر. [ ] (اِخ ) از دیه های ساوه . (تاریخ قم ص 140).
هبر. [ ] (اِخ ) از طسوج خوزان . (تاریخ قم ص 115).
هبر. [ هَِ ب ِرر ] ۞ (ع ص ) بریده . (منتهی الارب ). بریده و قطعشده . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). قطعشده به وسیله ٔ هبر. (معجم متن اللغة)....
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.