حجام
نویسه گردانی:
ḤJAM
حجام . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) دینار. مولای جریر است . زیدبن ارقم را حجامت کرد. یونس بن عبیداﷲ از وی روایت دارد. (سمعانی ).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
هجام . [ هَِ ج ْ جا ] (ع ص ) شجاع ، از لحاظ بسیاری هجوم . (از معجم متن اللغة). || (اِ) شیر. اسد. (از معجم متن اللغة).