 
        
            حجر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḤJR
    
							
    
								
        حجر. [ ح َ ] (اِخ ) موضعی  در دیار بنی عقیل . (معجم  البلدان ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۱۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        حجر. [ ح ُ ] (اِخ ) ابن  عنبس . و برخی  ابن  قیس  گفته اند. مکنی  به  ابوسکن  یا ابوعنبس  حضرمی  کوفی  است . طبرانی  او را صحابی  و ابن  حبان  در ثقات...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر. [   ] (اِخ ) ابن  مالک بن  حذیفه . ابن  بدرالنزاری  پسر عم  عیینةبن  حصن . ادراک  دارد (یعنی  پیغمبر را درک  کرده  است ). مرزبانی  او را در معجم ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر. [   ] (اِخ ) ابن  محمد. یکی  از بلغای  عشره  است . (ابن  الندیم ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر. [  ] (اِخ ) ابن  نعمان بن  عمروبن  عرفجةبن  عاتک بن  امری  القیس بن  ذهل بن  معاویةبن  حارث  الاکبر کندی . ابن  کلبی  گوید: بوفادت  بنزد پیغمبر آ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر. [   ] (اِخ ) ابن  نعمان بن  الحارث بن  الهشیم  از ملوک  غسانی  شام  یا بنوجفنه است . او پس  از برادر خود عمروبن  نعمان  بسلطنت  رسید و مدت  حکمرا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر. [   ] (اِخ ) ابن  یزیدبن  معدی . کرب بن  سلمةبن  مالک بن  حارث  کندی . صاحب  مرباع  بنی هند. طبری  گوید: وی  و برادرش  ابوالاسود بوفادت  بنزد پیغ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر. [   ] (اِخ ) ابن  یزیدبن  سلمةبن مرةبن  حجربن  عدی بن  ربیعةبن  معاویة الاکرمین  کندی . و برخی  پدرش  را زید نوشته اند. ابن  سعد در طبقه ٔ چهارم ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر. [ ح ُ ] (اِخ ) ابوالعنبس . تابعی  است . رجوع  به  حجربن  عنبس  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر. [ ح ُ ] (اِخ ) ابوعماره . تابعی  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حجر. [ ح ُ ] (اِخ ) الخیر. رجوع  به  حجربن  عدی  شود.