حدث . [ ح َ دَ ] (اِخ ) یاقوت  گوید: دژی  است  حصین  میان  ملطیه  و سمیساط 
 ۞  و مرعش . از مرزهاست ، و آنرا «حمراء» نیز نامند چون  خاک  آن  سرخ  میباشد و دژ آن  بر کوهی  است  بنام  «اُحَیدِب » و چون  حسن بن  قحطبه  بدان  مرزها بجنگ  رسید و دشمن  را شکست  داد و نزد مهدی  خلیفه  بازگشت  ازفوائد ساختن  دژ طرسوس  بدو اطلاع  داد، پس  خلیفه  دستورداد آن  دژ را در حدث  به  سال  
162 هَ . ق . بساختند. در کتاب  احمدبن  یحیی  آرد که : حصن  حدث  در روزگار عمر بدست  حبیب بن  مسلمه ٔ فهری  از طرف  عیاض بن  غنم  فتح  شد و معاویه  او را بر آن  گمارد. و بنوامیه  باب  حدث  را باب السلامة مینامیدند برای  تفأل . در وجه  تسمیه ٔ آن  برخی گویند: چون  برای  مسلمانان  در آن  جا حادثه ٔ سخت  رخ  داد، و برخی  گویند هنگام  فتح ، مسلمانان  با یک  جوان  (حدث ) روبرو شدند و با او سخت  جنگیدند. باری  در زمان  مروان بن  محمد، رومیان ، ملطیه  و حدث  را بازستدند و مردم  آنجا را آواره  کردند، و به  سال  
161 هَ . ق . میخائیل  به  مرعش  حمله  کرد و مهدی  عباسی ، حسن بن  قحطبه  را بدانجا گسیل  داشت  و او دشمن  را شکست  داد و چنان  بر ایشان  تسلط یافت  که  تصویر وی  در کنائس  خویش  نصب  کردند، و در بازگشت  به  مهدی  پیشنهاد کرد تا حدث  و طرسوس  را بسازد، و این  بنا با خشت  بود و علی بن  سلیمان  را بر آن  برگمارد، و پس  از مرگ  مهدی ، موسی  الهادی  جای  وی  نشست  و علی بن  سلیمان  را عزل  کرد، و جزیره  و قنسرین  به  محمدبن  ابراهیم  عباسی  داد. علی بن  سلیمان  چهار هزار مرد در این  شهر نگاه  میداشت ، پس  محمدبن  ابراهیم  دو هزار تن  دیگر از سمیساط و شمیشاط و کیسوم  و دلوک  و دعبان  بدانجا آورد، و عطاء ایشان  را «چهل » 
 ۞  قرار داد. واقدی  گفته  است : در آن  سال  که  حدث  ساخته  شد باران  بسیار بارید و بناهای  سست  و سور شهر ویران  گردید و مسلمانان  متواری  شدند و رومیان بازگشتند و در آن  سکنی  گزیدند. پس  موسی  الهادی  چند دسته  بدانجا گسیل  داد و هیچیک  کاری  از پیش  نبردند، وچون  هارون  بتخت  نشست  رومیان  را بیرون  راند و لشکریان  مسلمان  در آن  جای  داد، و دیگر از این  شهر در تاریخ خبری  نیست  تا روزگار سیف الدوله  حمدان  که  رومیان  آنجا را ویران  کردند و سیف الدوله  در 
343 هَ . ق . دمشق  (سردار روم ) را شکست  داد. و متنبی  درباره ٔ آن  گوید:
هل  الحدث  الحمراءُتعرف  لونها
و تعلم  ای  الساقیین  الغمائم 
بناها فأعلی  و القنا یقرع  القنا
و موج المنایا حولها متلاطم 
طریدة دهر ساقها فرددتها
علی  الدین  بالهندی  و الانف  راغم 
تفیت  اللیالی  کل  شی ٔ أخذته 
و هن  لما یأخذن  منک  غوارم .
أبوالحسین بن  کوچک  نحوی ، هنگامی  که  ملک  روم  برای  ویران  کردن  حدث  آمده  و سیف الدوله  ایشان  را برای دومین  بار شکست  داده  است ، گوید:
رام  هدم  الاسلام  بالحدث  المؤ -
ذِن  بنیانها بهدم  الضلال 
نکلت  عنک  منه  نفس  ضعیف 
سلبته  القوی  رؤس العوالی 
فتوقی  الحمام  بالنفس  و الما -
ل  و باع  المقام  بالارتحال 
ترک  الطیر و الوحوش  سغاباً
بین  تلک  السهول  و الأجبال 
و لکم  وقعة قریت  عفاةالطَْ -
َ-طیر فیها جماجم الأبطال .
رجوع  به  معجم  البلدان  و مراصد الاطلاع  شود. و حدیثه  مصغر آن  است . رجوع  به  حدیثه  شود.