اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حرس

نویسه گردانی: ḤRS
حرس . [ ح َ رَ ] (ع مص ) دیر زیستن . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
حرص خوردن . [ ح ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) به خود پیچیدن . عصبی شدن با خودداری . خشم آوردن .
حرص داشتن . [ ح ِت َ ] (مص مرکب ) آزمند بودن . حریص بودن : تا میل نباشد به وصال از طرف دوست سودی نکند حرص و تمنا که تو داری .سعدی .
هرس عمل بریدن یا قطع کردن قسمت هایی از اندام گیاهان بر اساس فرمول و هدف معینی است که با این عمل در رشد ،قدرت رویشی ،زایشی درختان و آرایش آنها دخالت م...
ابراهیم بن عبداﷲبن حرث . [ اِ م ِ ن ِ ع َ دِل ْ لا هَِ ن ِ ح َ ] (اِخ ) از رجال حدیث و از نسل حرث بن معمر صحابی است . او در زمان حضرت پیغمبر ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.