حرة
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ḤR
    
							
    
								
        حرة. [ ح َرْ رَ ] (ع  مص ) سخت  تشنه  شدن . (زوزنی ). تشنه  شدن .
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        حرة. [ ح ِ رَ ] (ع  اِ) تاج ریزی  و عنب الثعلب . (ناظم  الأطباء).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حرة. [ ح ُرْ رَ ] (ع  ص ، اِ) کنیزک  آزاده . تأنیث  حُرّ. آزاده زن . آزادزن . زن  آزاد.  ||  خاتون . بی بی . بانو. سیده . بیگم . خدیش . ستی . خانم . ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حرة. [ ح َرْ رَ ] (ع  اِ) زمین  سنگلاخ  سوخته . (معجم  البلدان ). سنگستان . (نصاب ) (غیاث ). ج ، حَرّ، حِرار، حَرّات . زمین  سنگریزه دار سیاه  را گوین...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حرة. [ح ِرْ رَ ] (ع  اِمص ) تشنگی . عطش  :  در وقت  حره ٔ حرب  و وقدة آتش ... (ترجمه ٔ تاریخ  یمینی  ص 295).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حرة. [ ح َرْ رَ ] (اِخ ) رزمگاه  حُنَین .  ||  موضعی  به  تبوک .  ||  جائی  به  تقدة.  ||  جائی  میان  مدینة و عقیق .  ||  جائی  قبلی  مدینة.  ||  جائ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حرة. [ ح َرْ رَ ] (اِخ ) (وقعه ٔ...) جنگی  است  که  میان  مسلم بن  عقبه  و اهل  مدینه  اتفاق  افتاد درسال  63 هَ . ق . سه  روز مانده  از ذی الحجة بسال...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حرة. [ ح َرْرَ ] (اِخ ) (یوم ...) وقعة حرة لیزید علی  اهل المدینة. (مجمع الامثال  میدانی ). و رجوع  به  ماده ٔ قبل  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حرة. [ ح ُرْ رَ ] (اِخ ) بنت  اشعث . چنانکه  در فهرست  تاریخ  گزیده  آمده  است  نام  زنی  است  که  معاویه  او را به  حباله ٔ نکاح  خویش  وعده  داد و ب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حرة اوطاس . [ ح َرْ رَ ت ُ اَ ] (اِخ ) نام  موضعی  است . و یوم  حرة اوطاس  نام  یکی  از جنگهای  عرب  است . رجوع  به  اوطاس  شود. (معجم  البلدان ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حرة بنی حارثة. [ ح َرْ رَ ت ُ ب َ رِ ث َ ] (اِخ ) دره ای  در اطراف  مدینة است  که  پیغمبر در جنگ  احد شبانه  از آنجا بگذشت . رجوع  به  امتاع الاسماع  ...