حزم
نویسه گردانی:
ḤZM
حزم . [ ح َ ] (ع مص ) استوار کردن . || استوار بستن . (منتهی الارب ). || استوار کردن تنگ بر ستور. || تنگ بر ستور بستن . (تاج المصادر بیهقی ). تنگ بربستن اسب را. تنگ ستور بستن . (غیاث ). استوار کردن تنگ بر ستور.(مهذب الاسماء). || فراهم آوردن کار خویش را. || تباه کردن و بریدن و کم کردن . (تاج المصادر بیهقی ). کم کردن و بریدن . (زوزنی ). || از راه بگشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
واژه های همانند
۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
هضم رابع. [ هََ م ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آخرین مرحله ٔ هضم و گوارش غذا در بدن . (یادداشت مؤلف ) : چون به اندامها رسد اندر هر اندامی...
هضوم اربعه :
ما کلاً 4 مرحله هضم در بدن داریم که شامل هضمهای معدی، کبدی، عروقی و بافتی میشود.
1- هضم معدی :
غذایی که خورده میشود تا می آید به ...