اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسام الدین

نویسه گردانی: ḤSAM ʼLDYN
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) عمربن عبدالعزیزبن مازه ٔ حنفی ملقب به صدر شهید بخاری . پسر امام برهان الدین بخاری حنفی است و او از مشاهیر فقهاء ماوراءالنهر بودو در سنه ٔ 536 هَ . ق . در جنگ قطوان که در حوالی سمرقند مابین سلطان سنجر و گورخان خطائی روی داد و هزیمت فاحش بر سنجر افتاد، امام حسام الدین مذکور به دست گورخان کشته شد. او راست : کتاب التزکیة، کتاب الحیض و شرح مزجی بر کتاب الحیطان . و رجوع به عمربن عبدالعزیز. و تعلیقات محمدخان قزوینی بر لباب الالباب ج 1 ص 179، 332، 334 و 338 و تتمه ٔ صوان الحکمه ص 205 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) توقاتی حسین بن عبدالرحمان . او راست : شرح عوامل المائه از شیخ عبدالقاهر جرجانی .
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) تیمورتاش چهارمین فرمانروای ارتقیان ماردین (516-547 هَ . ق .) است . او پسر ایلغازی بن ارتق است که پس از م...
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حاجزی رجوع به حاجزی ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن شرف تبریزی . رجوع به حسن ... شود.
حسام الدین . [ ح ُمُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن عباس . رجوع به حسن ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ )حسن بن عبدالمؤمن خویی شاعر. رجوع به حسن ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْدی ] (اِخ ) حسن علی . رجوع به حسن علی شود... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن ابراهیم بن خلیل . رجوع به حسین ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن عبدالرحمان . رجوع به حسین ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن علی صفناقی حنفی . شارح هدایه ٔ مرغینانی بنام «النهایة» وفات او به سال 710 هَ . ق . بوده است . و...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۸ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.