حسان
نویسه گردانی:
ḤSAN
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن قیس بن عبداﷲ جعدی عامری . شاعر صحابی کهن سال بود. در جاهلیت شهرت بسزا یافت . گویند سی سال آغاز عمرش شعر نمیگفت و ناگهان آن نبوغ در وی ظاهر گشت ، او پیش از اسلام بت پرستی را نکوهش کرده و از می گساری نهی میکرد و نزد پیغمبر آمده و صفین را با علی دریافته است و پس از وی ساکن کوفه بود و معاویه وی را با یکی از حکام خود به اصفهان گسیل داشت و وی همانجا در حالی که بیش از صد سال عمر داشت در سال پنجاهم هجرت درگذشت . (الاصابه ج 3 ص 538) (اغانی ج 4 ص 126، 139) (اعلام زرکلی ج 1 ص 219).
واژه های همانند
۸۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
حصان . [ح َ / ح ِ ] (اِخ ) نام کوهی از برقه از اعراض مدینه . و گویند نام کوهی خرد است بدانجا. (معجم البلدان ).
حصان البان . [ ح ِ نُل ْ] (ع اِ مرکب ) اکلیل الجبل . رجوع به این کلمه شود.