حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن جعفربغدادی شاعر. متوفی 391 هَ . ق . رجوع به ابن حجاج وکاتب بغدادی و هدیة العارفین ج 1 ص 307 و معجم الادباءج 4 ص 6 و زرکلی ج 1 ص 245 و یتیمة الدهر ثعالبی شود.
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عمران . رجوع به ابوعلی ... شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عمربن محمدبن یوسف قاضی حمادی . در 368هَ . ق . به اصفهان آمده ، حدیث گفت و مدتی قاضی یزد شد و در آنجا درگذشت ....
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عمر. رجوع به حسین حلبی و حسین بیهم شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عیاش بن عمر. رجوع به ابوعلی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن غنام نجدی . درگذشته ٔ 1225 هَ . ق . او راست : العقدالثمین در اصول الدین و جز آن . (هدیة العارفین ج 1 ص 328).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن غیاث الدین محمد. او راست : «احیاءالملوک » در تاریخ سیستان که در 1027 هَ . ق . نگاشته است . (ذریعه ج 11 ص 38).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن غیاث الدین . رجوع به حسین تربتی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن فتحویه . رجوع به حسین ثقفی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن فراء. رجوع به حسین بن محمد شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن فرج اصفهانی بغدادی . ابوعلی معروف به ابن خیاط از محدثان اصفهان بوده است . رجوع به ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 276 ...