حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن بابویه قمی مکنی به ابوعبداﷲبن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی . حسین بن الغضایری از وی روایت کند. او راست : «التوحید و نفی التشبیه » و «الرد علی الواقفه » و جز آن . (ذریعه ج 10 ص 234). وی در 378 هَ . ق . / 978م . زنده بوده است . رجوع به اعیان الشیعه ج 27 ص 28 و معجم المؤلفین و روضات ص 183 و نامه ٔ دانشوران ج 1 ص 2 و به ابن بابویه در همین لغت نامه شود.
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۱ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد لاری . رجوع به حسین لاری شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد لاکودی . رجوع به حسین یونی نی شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمد مجاهد. رجوع به حسین مجاهد شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد مرعشی آملی . رجوع به حسین خلیفه سلطان شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن محمد مروزی . رجوع به حسین مروزی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد مصری . رجوع به حسین محلی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ )ابن محمد مقری بن خسرو بلخی . معروف به ابن مقری حافظو مکنی به ابوعبداﷲ. درگذشته ٔ 523 هَ . ق . / 1129م .او راست : «تعب...
حسین . [ ح ُ س َ ](اِخ ) ابن محمد منقاره . رجوع به حسین منقاره شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد مؤدب جروانی مکنی به ابوعبداﷲ. محدث اصفهانی است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 284).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد نبهافی . رجوع به حسین عباسی شود.