حسین
نویسه گردانی:
ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن طاهربن زَیلَه . اصفهانی متولد به اصفهان و مکنی به ابومنصور معروف به ابن زیله . دانشمند ریاضی و طبیعی و موسیقی دان ، شاگرد ابن سینا است و طبیعیات شفا را مختصر کرده و حی بن یقظان را شرح نموده و او راست : «الکافی » در موسیقی . (معجم المؤلفین ) (تاریخ الحکمای قفطی ص 99) (تتمه ٔ صوان الحکمه ص 92) (شهرزوری ص 62) (کشف الظنون ) (اعلام زرکلی ج 2 ص 278) (بروکلمان ج 1 ص 458) (تاریخ علوم عقلی ). رجوع به ابن زیله شود.
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مصعب بن مسلم بجلی کوفی . کتاب حدیث دارد. (ذریعه ج 6 ص 325). و رجوع به تاریخ بیهقی ص 134 و الوزراء و الکتاب ص...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مطر جزائری معاصر شیخ حر عاملی بود واو ترجمه ٔ احوال وی را در امل آلامل و نجوم السماء ص 143 آورده است . تفسیر ق...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مطیر اسدی بن مکمل مولای بنی اسد. احوال او در معجم الادباء ج 4 ص 97 و الموشح ص 230 و زرکلی و البیان و التبین جا...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن معن قسطنطینی امیر دروزی . متوفی به استانبول 1109 هَ. ق . / 1697 م . او راست : «کتاب التمییز». (هدیة العارفین ج 1...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن معین الدین یزدی . رجوع به حسین میبدی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مفلح بن حسن بحرینی . رجوع به حسین صیمری شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن مقلة جد ابوعلی محمدبن مقلة است . رجوع به ابن مقله شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن منصور. رجوع به حسین حلاج و حسین بایقرا شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن منصور. او راست : کتاب الحاوی . که آن را به رکن الدین محمدبن علی جرجانی نیز نسبت داده اند. (ذریعه ج 6 ص 234).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن موسی بن محمدبن موسی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر علیه السلام . پدر سید مرتضی و سید رضی مکنی به ابواحمد الابرش . ...