اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسین

نویسه گردانی: ḤSYN
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن طاهربن زَیلَه . اصفهانی متولد به اصفهان و مکنی به ابومنصور معروف به ابن زیله . دانشمند ریاضی و طبیعی و موسیقی دان ، شاگرد ابن سینا است و طبیعیات شفا را مختصر کرده و حی بن یقظان را شرح نموده و او راست : «الکافی » در موسیقی . (معجم المؤلفین ) (تاریخ الحکمای قفطی ص 99) (تتمه ٔ صوان الحکمه ص 92) (شهرزوری ص 62) (کشف الظنون ) (اعلام زرکلی ج 2 ص 278) (بروکلمان ج 1 ص 458) (تاریخ علوم عقلی ). رجوع به ابن زیله شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۴۸۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حمزه . رجوع به حسین بن ابراهیم بن حمزه و نیز به حسین بالسی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حمید. رجوع به حسین خزاز شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حیدربن قمر کرکی عاملی . رجوع به حسین کرکی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حیدر علی شوشتری ، شاگرد ملا صالح مازندرانی است و از وی در 1076 هَ . ق . اجازت دارد. او راست : اعمال السنة. (ذریع...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خالویه همدانی مکنی به ابوعبداﷲ بغدادی نحوی . متوفی در حلب در 370 هَ . ق . صاحب جمل و انتصار و جز آنها. رجوع ب...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خرمیل ملقب به عزالدین . از ارکان دولت غوری . رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 ص 62 و 65 و عیون الانباء ابن ا...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خسرو. رجوع به حسین بلخی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خصیب ، یا حسن بن خصیب . از اعلام علم نجوم و درعلم تعدیل کواکب قوی بود. او راست : زیجی مشهور و کتابی در موالید...
حسین . [ ح ُس َ ] (اِخ ) ابن خضر نسفی . رجوع به حسین نسفی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خطیر نعمانی مکنی به ابوعلی . متوفی 598 هَ . ق . او راست : «اختلاف الصحابة و التابعین و الفقها». (کشف الظنون ).
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۴۹ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.