حشوش
نویسه گردانی:
ḤŠWŠ
حشوش . [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حَش ّ. بستانها. بوستانها: حشوش ثلاثه ٔ ارض ؛ اردبیل و عمان و هیت است . || ادب جای . حاجت جای . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
حشوش . [ ح ُ ] (ع مص ) خشک شدن . خشک شدن بچه در شکم . (تاج المصادر بیهقی ).
هشوش . [ هََ ] (ع ص ) شاة هشوش ؛ گوسپندبسیارشیر. (از منتهی الارب ). ثارّة باللبن . || ناقة هشوش ؛ شتر بسیارشیر. (از اقرب الموارد).
هشوش . [ هََ ] (اِخ ) قبیله ای است از قبایل عرب فارس که از اعراب بر نجداند. مسکن آنها نواحی بندر هندیان از بلوک فلاحی است و معیشت آنها ا...