گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حصین نویسه گردانی: ḤṢYN حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن ابی قیس انصاری . صحابی بود. زن پدر خود را پس از مرگ پدر بگرفت ، پس آیه ٔ [ و لاتنکحوا مانکح آبائکم ۞ ] درباره ٔ وی آمد. ( الاصابة ج 2 ص 7). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۱ ثانیه واژه معنی حسین خان حسین خان . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل . واقع در سی هزارگزی خاور سکوهه و سه هزارگزی باختر راه فرعی ... حسین خان حسین خان . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار. واقع در 14هزارگزی جنوب خاوری نجف آباد و سه هزارگزی خاور خراسان . ناحیه ... حسین خیل حسین خیل . [ ح ُ س َ خ ِ ] (اِخ ) دهی است به فاصله ٔ 3500 گز بطرف جنوب قریه ٔ زاهدآباد در علیقد حکومت کلان لوگر مربوط ولایت کابل . (از فرهنگ ... حسین خیل حسین خیل . [ ح ُ س َ خ َ ] (اِخ ) دهی است مربوط به حکومت درجه ٔ 4 بگرامی مربوط ولایت کابل که بین 69 درجه و 15 دقیقه طول البلد شمالی و 34 در... حسین رضا حسین رضا. [ ح ُ س َ رِ ] (اِخ ) ابن عصمت رومی . وزیری ادیب بود. او راست : «لباب الانتحاب » و جز آن . و در 1320 هَ. ق . درگذشت . (معجم المؤلفین ... حسین زائی حسین زائی . [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. واقع در 23هزارگزی شمال باختری دشتیاری و کنار راه مالرو... حسین زکی حسین زکی . [ ح ُ س َ زَ ] (اِخ ) مورخ . او راست : «تاریخ الامم الشرقیة القدیمة» که در حیات مؤلف در مصر به سال 1892 م . چاپ شده است . (معجم ... حسین سبط حسین سبط. [ ح ُ س َ ن ِ س ِ ] (اِخ ) لقب حسین بن علی بن ابیطالب است . رجوع به آن کلمه شود. حسین سری حسین سری . [ ح ُ س َ س ِرْ ری ] (اِخ ) رجوع به حسین فؤاد سری شود. حسین دیک حسین دیک . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن علی معروف به دیک . معلم مصری که پیش از 1307 هَ . ق . / 1890 م . میزیسته است .و کتابی بنام «عمل الدو... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳۶ ۳۷ ۳۸ ۳۹ ۴۰ صفحه ۴۱ از ۱۴۹ ۴۲ ۴۳ ۴۴ ۴۵ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود