حصین
نویسه گردانی:
ḤṢYN
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن الحمام الانصاری ، مکنی به ابی معیه شاعر. صحابیست . و او را یکی از سه تن اشعر مقلین جاهلیت شمرده اند. (الاصابة ج 2 ص 18) (الجماهر بیرونی ص 248) (الاعلام زرکلی ج 1 ص 263) (عقدالفرید ج 1 ص 80 و ج 5 ص 144) (المعرب جوالیقی ص 59).
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حسین ملقب به نظام الدین شاه ممدوح بهاءالدین کریمی سمرقندی است . (لباب الالباب ج 2 ص 369).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حسین . زنده پیرامن 1818-1838 م . آخرین دایه (حاکم ) الجزایر بود. در ازمیر متولد شده است . با انگلیسیها و فرانسویان...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حسین قهستانی . رجوع به حسین قهستانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حفص بن فضل نواده ٔ عطاءخُشک است که محله یی در اصفهان بنام وی بوده است . وی در 212 هَ . ق . درگذشت . حدیثی در...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حمدان . رجوع به حسین حمدانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حمزه . رجوع به حسین بن ابراهیم بن حمزه و نیز به حسین بالسی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حمید. رجوع به حسین خزاز شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حیدربن قمر کرکی عاملی . رجوع به حسین کرکی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حیدر علی شوشتری ، شاگرد ملا صالح مازندرانی است و از وی در 1076 هَ . ق . اجازت دارد. او راست : اعمال السنة. (ذریع...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خالویه همدانی مکنی به ابوعبداﷲ بغدادی نحوی . متوفی در حلب در 370 هَ . ق . صاحب جمل و انتصار و جز آنها. رجوع ب...