حصین
نویسه گردانی:
ḤṢYN
حصین . [ ح ُ ص َ ] (اِخ ) ابن عبید الخزاعی . صحابیست و او پدر عمران بن الحصین صحابی باشد و بعضی در صحابی بودن ابن عبید شک کرده اند. (الاصابة ج 2 ص 19).
واژه های همانند
۱,۴۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حمدان ملقب به ناصرالدوله و مکنی به ابومحمد از ملوک حمدانی است . رجوع به حمدانیان و ناصرالدوله شود.
حسین . [ ح ُ س َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن حمران رقی . ابوعلی اصفهانی ، حدیثهایی از وی آمده است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 277).
حسین . [ ح ُ س َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن رواحه . رجوع به حسین حموی شود.
حسین . [ ح ُ س َ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سینا. رجوع به ابن سینا شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالعزیز فهری بلنسی . رجوع به ابوعلی حسین ... و حسین فهری شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن نمراذ اسواری . محدث اصفهانی است . (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 282).
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن یوسف بن احمدبن شبل مکنی به ابوعلی بغدادی . رجوع به حسین بغدادی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ رومی . رجوع به حسین سعدی و حسین داغستانی شود.
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن الشویخ ارموی مکنی به ابوعبداﷲ. ساکن مصر بود و همانجا در 460 هَ . ق . درگذشت . (لباب و انساب سمع...
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بصری . رجوع به حسین بصری شود.