اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حفصة

نویسه گردانی: ḤFṢ
حفصة. [ ح َ ص َ ] (اِخ ) بنت الحاج الرکونیه یکی از مشهورترین شاعرهای اندلس است که بلقب شاعرةالاندلس شهرت یافت . وی در زمان عبدالمؤمن بن علی از موحدین در غرناطه میزیست و با وزیر ابوجعفر و دیگر ادبای عصر مشاعره ها کرد. او منسوب بیکی از خانواده های معروف و مشهور غرناطه میباشد. وی جمال صورت و کمال معنی را جمع کرده بود. اشعار بسیار دلکشی دارد:
ازورک ام تَزور فان ّ قلبی
اِلی ما تشتهی ابداً یمیل
فثغری مورد عذب زلال
و فرع ذوائبی ظل ظلیل .
حفصه به سال 586 هَ . ق . در مراکش بمرد. رجوع به معجم الادباء و نفح الطیب ج 2 ص 430 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
حفصة. [ ح َ ص َ ] (ع اِ) کفتار. ضبع. (اقرب الموارد). || اسد. شیر. (مهذب الاسماء).
حفصة. [ ح َ ص َ ] (اِخ ) نام ام المؤمنین دختر عمربن الخطاب (رض )، زوجه ٔرسول اکرم (ص ) است . او در اول زن مردی از قبیله ٔ سهم موسوم به خنی...
حفصة. [ ح َ ص َ ] (اِخ ) بنت حمدون من وادی الحجاره از زنان اندلس باشد. ابن آبار او را در مغرب نام برده . گویند او از مردم قرن چهارم هجری ...
حفصة. [ ح َ ص َ ] (اِخ ) بنت سیرین . عاصم احول گفت : ما بر حفصه دختر سیرین درمی آمدیم . وی جلباب پوشیده و بدان روی خویش بسته بود. وی را م...
ام حفصة. [ اُم ْ م ِ ح َ ص َ ] (ع اِ مرکب ) ۞ ماکیان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مرغ خانگی . || کرکس . (از اقرب الموارد). ||...
حفثة. [ ح َ / ح ِ ف ِ ث َ ] (ع اِ) حفث . ج ، احفاث . رجوع به حفث شود.
حفصه سلطان . [ ح َ ص َ س ُ ] (اِخ ) یکی از زوجات سلطان سلیم خان اول و والده ٔ سلطان سلیمان قانونی و در حسن و جمال بی نظیر بوده در مقبره ٔ مخ...
ابن ابی حفصه . [ اِ ن ُ اَ ح َ ص َ ] (اِخ ) ابوالهندام مروان بن سلیمان بن یحیی بن ابی حفصه ٔ شاعر (105-182 یا 181 هَ .ق .). اصلاً ایرانی و جد ا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.