اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حم

نویسه گردانی: ḤM
حم . [ حا میم ] (ع اِ) حامیم رمزی است که در ابتدای سوره های هفتگانه ٔ قرآن بکار رفته و در آن افتتاح به حم شده است . ذوات حامیم ، جمع است و نگویند حوامیم اما در بعض اشعار آمده و آن اسم اعظم الهی است . یا قسم و سوگند است یا حروف مقطعه ای از لفظ الرحمن است . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
هم سن . [ هََ س ِن ن / س ِ ] (ص مرکب ) هم سال و هم عمر. (آنندراج ). رجوع به همسال شود.
هم سو. [ هََ ] (ص مرکب ) دو چیز که در یک جهت در حرکت باشند.
هم صف . [ هََ ص َف ف / ص َ ] (ص مرکب ) هم ردیف . در شمارِ... . دو تن که مشمول یک حکم باشند : چو در گنبدی هم صف مردگانی ز گنبد برون آ، بقایی ...
هم قد. [ هََ ق َدد/ ق َ ] (ص مرکب ) هم بالا. هم قامت . (یادداشت مؤلف ).
هم کت . [ هََ ک َ ] (ص مرکب ) همنشین . هم صحبت . مصاحب : امان از هم کت ناجنس . (یادداشتهای مؤلف ).
هم کف . [ هََ ک َ ] (ص مرکب ) در اصطلاح بنایان ، دو سطح که در ارتفاع برابر قرار دارند. (یادداشت مؤلف ).
هم کف . [ هََ ک َف ف / ک َ ] (ص مرکب ) دو تن که دستهایشان یکسان باشد، و به کنایه ، دوتن که در بخشش و جود به یک درجه باشند : همسر آسمان و...
هم زن. واژهٌ مترادفِ Mixer.
موازی
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳۹ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.