اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حمص

نویسه گردانی: ḤMṢ
حمص . [ ح ِ ] (اِخ ) نام شهرکی است از ایالت حما که به انضمام نواحی تابعه اش قصیر و ایکی قپولی از 109 پارچه ده ترکیب یافته و قریب 50000تن جمعیت دارد. اراضی آن حاصلخیز و محصولاتش فراوان است و مراتع و جنگلهای بسیار دارد. (قاموس الاعلام ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حمس . [ ح َ م َ ] (ع مص ) سخت و درشت گردیدن در دین . || دلیر شدن در حرب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِ) ج ِ حَمَسَة. (منتهی الارب...
همص . [ هََ ] (ع مص ) گوشت خوردن . || بر زمین افکندن کسی را. || برنشستن بر کسی و کشتن . (از منتهی الارب ).
همس . [ هََ ] (ع اِ) آواز نرم . || هرچیز خفی . || آواز خفی تر از آواز قدم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آواز نرم دهن بی آمیزش آواز س...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.