اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حمل

نویسه گردانی: ḤML
حمل . [ ح ِ] (ع اِ) بار سر و پشت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آنچه حمل میشود. ج ، اَحمال ، حمولة. || واحدِ حمول . هودج ها یا شتری که بر آن هودج ها قرار دارند و به این معنی گاه بفتح نیز آید. (اقرب الموارد). || (مص ) برداشتن باری را بسر و به پشت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || برانگیختن و ورغلانیدن ۞ بر کار. (منتهی الارب ). اغرا و واداشتن . (اقرب الموارد). || خیانت کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : فأبین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان (قرآن 33 / 72)؛ یعنی ابا کردند از خیانت کردن درامانت و خیانت کرد آنرا انسان و مراد از انسان در اینجا کافر و منافق است ۞ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
همل . [ هَِ ] (ع اِ) گلیم سطبر که اعراب پوشند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خیمه ٔ کهنه ٔ پشمینه . (منتهی الارب ). پاره . (از اقرب ال...
همل . [ هََ م َل ل ] (ع اِ) خانه ٔ کوچک . (از اقرب الموارد).
همل . [ هَِ م ِل ل ] (ع ص ) کلانسال . (از اقرب الموارد).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.